سیاسی، اجتماعی،دانشجویی

تلاشی برای آزادی و برابری

سیاسی، اجتماعی،دانشجویی

تلاشی برای آزادی و برابری

برای جنگ غزه

 

.

 شخص من منکر این نیستم که گروههای ضد جنگ با   برپایی اعتراضات نمایشی و سر دادن کلی گویی های بی خطر !! بر روی نظر افکار عمومی اثر می گذارند. ولی می خواهم بگویم این اثر گذاری چقدر است . به نظر من ساختن آرامگاه های مجلل و یادبودهای آنچنانی برای قربانیان جنگ و یا سر و صدا های تلوزیونی و حتی تفسیر اخبارجنگ ـ تعداد کشته شدگان در جنگ را  کم نمی کند . شاید بهترین یا بدترین تاثیر این عمل به ظاهر انسانی این است که حساسیت مردم جهان را نسبت به توحش و افسار گسیختگی تعدادی گانگستر زیر چتر رژیم اسرائیل و ... کمتر می کند و مایه تسکین وحشت آنان از جنگ می گردد

در حالیکه باید رفت سراغ ریشه دردسر ـ یعنی نظام سرمایه داری . آن مناسبات و آن روابطی که ما هر روز در همین خراب شده در همین مملکت هم بطور عقب مانده اما در حال رشد ـ با آن سر و کار  داریم . می خواهم بگویم عارضه سرطانی نظام سرمایه داری این نیست که «تنها برخی اوقات» بخشی از منابع خود را برای تولید سلاحهای مرگبار  خرج می کند ـ یا بعضی اوقات به برخی شرکتها مجال می دهد با تبلیغات فریبنده  ـ کالاهای بنجل خود را آب کنند و یا (گاه) زندگی آدمها را ( با همان درآمد ملی و پولهای مردم )در سرگرمیهای تحمیقی ـ مذهب و فرهنگ منحط غرقه سازند . بلکه عارضه سرطانی این نظام مبتذل که همانند سدی در مقابل پیشرفت بشریت قد علم کرده (چه در کشورهایی که گرفتار عقب ماندگی و اسلام سیاسی هستند و چه آنان که گرفتار سرمایه داری پیشرفته غرب هستند) آن است که همه این مواردی که بخشی از آن را اینجا گفتم  نه تنها زود گذر و مقطعی و گهگاه نیست بلکه ماهیت و رکن هستی این مناسبات به شمار می رود .

***

و اما در جواب  برخی لیبرال های که در خواب خرگوشی غنوده اند می بایست گفت تداوم وضعیتی که شما خواهان آن هستید در حالی که این گونه وانمود کرده اید حضور مردم جوامع این منطقه از جهان  برای به دست گیری سرنوشت خود امکان پذیر نیست، هر گونه تلاش برای آزادی و برابری را عقیم گذاشته است، آیا فکر می کنید با قرار گرفتن دردو طرف جبهه ای که شبانه روز از طریق رسانه های خود، به گوش مردم جهان می خوانند که تمامی مردم غزه، هواداران( این میوه بی خاصیت پیوند لیبرالیسم و اسلام سیاسی) یعنی حزب الله لبنان اند وحماقت آلود دستها را به نشانه تایید بالا می برید، مهری بر آموزه عقب مانده ای چون پایان تاریخ کوفته اید؟!! نه واقعیت برای ما روشن است، نه تنها هیچ وحدتی میان آزادی و برابری و یا اصول دموکراتیک، با لیبرالیسم و وطن پرستی و مذهب  وجود ندارد بلکه اساسا تاکید بر تفاوت های ملی و نژادی و اجتماعی  با رنگ و لعاب اقتصاد لیبرالی عارضه های آموزش پوسیده ای است که در برابر طرز تلقی انسانی دفاع انسان در مقابل سرمایه قد علم کرده است. صحبت من و امثال من روشن است نسخه های سیاسی و افتصادی اسلام سیاسی در منطقه و همینطور دموکراسی آمریکایی با تمامی زرق و برقش نمی تواند جوابگوی دنیای امروز و مشخصا موطن انواع و اقسام عقب ماندگی ها یعنی خاور میانه باشد.

  ما ابدا نباید در تقسیم بندی ای که بوش و خامنه ای و  امثال آنها برای ما تعیین کرده اند  قرار بگیریم ( یعنی آمریکا و طرفداران این نظام جهانی و طرف دیگر، تروریستها ) باید بگوییم طرف دیگری هم هست و آن مردم هستند . جریانی که خواهان  یک زندگی انسانی بدور از جنگ و خونریزی  است، خواهان متلاشی کردن این روابط و مناسبات اجتماعی و خواستار نفی طبقات هستند . جریانی که در دعوای بین کار و سرمایه طرف نیروی کار را خواهد گرفت . جریانی که خواهان توزیع عادلانه درآمد و ثروت است و در این راه می کوشد . جریانی که با امپریالیسم  و غلبه سیاسی کشورهای سرمایه داری صنعتی بر کشورهای جهان سوم  مخالف است  و  در نهایت خود را برای براندازی این نظام متشکل می کند.

freedom & equality

 

  

آزادی با عدالت زاده ،

و با اندیشه سروده می شود

با تبعید منتشر ،

و با رویا تکرار می شود

با دیوار شعر ،

و با زندان فریاد می شود

با پول و سرمایه باطل ،

و با استبداد تکه نان می شود .

آزادی با رنجبر ، رستاخیز است

کار و تلاش ، آهن و بازوست . 

                                                        پیمان  پیران- بند یک زندان اوین 

                                                           نوشته های سلول 102

سازمان کمونیستی یونان، ترجمه از سهند شایان

سازمان کمونیستی یونان، ترجمه از سهند شایان

" من از رهبران سیاسی خواستم بطور شفاف ناآرامیها را محکوم کنند. این وظیفه ی دولت و همه ی نیروهای سیاسی است که فورا" کسانی را که دست به خشونت و اعمال غیرقانونی وضد دمکراتیک می زنند هم از نظر سیاسی و هم از نظر اجتماعی طرد کنند. "—اعلامیه ی کوستاس کارامانلیس ، نخست وزیر یونان ، بعد از دیدار با رهبران احزاب پارلمانی !

" رهبری اتحاد چپ رادیکال باید دست از حمایت از معترضین بردارد. "—اعلامیه ی آلکا پاپاریگا، دبیر پس از ملاقات با نخست وزیر!(KKE) کل حزب کمونیست یونان

" چندی پیش از یکی از دوستان شنیدم که بعضی از نیروهای سیاسی رفتارهای متعهدانه و مسئولانه ای از خود بروز می دهند در صورتیکه تعدادی دیگر از معترضین حمایت می کنند" اعلامیه ی جورجیوس کاراتزفریس رئیس حزب افراطی دست راستی( ).LAOS "

بگو چه کسانی از تو تمجید می کنند ، تا بگویم چه اشتباهاتی مرتکب شده ای"—و.ای.لنین اینهمه وفاداری چرا؟

وظیفه ی کمونیستها به هنگام ناپایداری سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی ، مستحکم و استوار کردن سیستم نیست. برعکس ، آنها باید تا آنجا که می توانند زخمهای عمیق تری بر پیکر نظام پوسیده ی ارتجاعی وارد آورند و تا آنجا که می توانند تضعیفش کنند تا شرایط اولیه برای سرنگونی آن فراهم شود. رهبری حزب کمونیست یونان از این اصل فاصله گرفته است.فراتر از این به تکرار شعارهای رژیم نولیبرال مبنی بر وجود تهدیدات نامتعارف بر علیه یونان و نظم اجتماعی می پردازد. رهبری حزب کمونیست ، دوشادوش ک. کارامانلیس از رهبران احزاب سیاسی می خواهد تا " برای خلاص شدن از این وضعیت دشوار از خود تعهد و مسئولیت نشان دهند." لابد " وضعیت دشوار " برای حاکمیت ، همان " وضعیت دشوار" برای مردم و چپ است؟ " و" دوران بحران " برای بورژوازی بزرگ لاجرم " دورا ن بحرانی " برای جنبش طبقه ی کارگر است !!! اینجاست که دست تحلیل شسته رفته ی حزب کمونیست رو می شود !!

روز چهارشنبه ۱۰دسامبر وقتی دولت از اتحادیه های کارگری خواست تظاهرات به سوی پارلمان را لغو کنند حزب کمونیست اطاعت امر کرد. فراکسیون اتحادیه کارگری حزب کمونیست مسیر تظاهرات را به سوی منطقه ی دیگری در شهر ، خارج از ساختمان قدیمی وزارت مشاغل ( که این روزها در مکانی دیگر اسکان یافته است!) کج نمود. وقتی روز جمعه ۲۲ دسامبر هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان چون دریایی مواج سراسر میدان قانون اساسی در برابر پارلمان را اشغال کردند ، رهبری حزب کمونیست در میدانی ، کیلومترها دورتر از مرکز تظاهرات ، هواداران خود را گرد هم آورده بود.

ادامه مطلب ...

KKE’s rallies against Israel aggression

 

he Communist Party of Greece (KKE) and its youth wing KNE organised an anti-war rally  

 in  Athens on Sunday in solidarity for the Palestinian people that heightened with a protest march outside the Israeli embassy, where slogans were shouted against Israel and two Israeli flags were burnt.

The march started from the War Museum in Vassilis Sophias avenue and then headed for the U.S. embassy, where the demonstrators stayed for a while and burnt an American flag.

Earlier, at the gathering at the War Museum, the Ambassador of Palestine to Greece Samir Abu Ghazalah and the member of KKE's Central Committee political bureau Dimitris Koutsoumpas stressed the Palestinian demand for the creation of an independent Palestinian state with its capital based in Eastern Jerusalem.

Ghazalah expressed his gratitude for the Greek people's solidarity for the Palestinians and said that "the only thing that we are asking for is our freedom and our independence."

Koutsoumpas said that we are here to express the indignation of the Greek people against Israeli occupation, the plans of the U.S. and the responsibilities of the European Union, of the Greek government and of other political forces in our country that are not proposing the creation of an independent Palestinian state in the territory of 1967, with Eastern Jerusalem as its capital.

A similar rally was also held in Thessaloniki, Macedonia, on the same day.

In photos: Riots in Greece'

 

Demonstrators clash with Greek riot police in the centre of Athens, Greece on 07 December 2008. Civil unrest broke out across Greece on 06 December as hundreds of demonstrators clashed with riot police in Athens and the northern port city of Thessaloniki in a second day of protests following the death of a teenaged boy shot by police. EPA/SIMELA PANTZARTZI

از نوع دیگر ... نگاه دوم

 

اسلام سیاسی یا دموکراسی آمریکایی. این نمایشنامه ای است که باید روی صحنه ای به وسعت تمام منطقه خاورمیانه بازی شود. چه آنهایی که پشت بلندگوهایی همچون کیهان چاپ تهران ایستاده اند و چه آنهایی که پشت (وی .او.ای)رادیوی صدای آمریکا جا خوش کرده اند. بازیگران هر روزهر شب آماده اجرای نقش هستند . منزه طلبان و زائران، ماجراجویان و صاحبان سرمایه، طرفداران دموکراسی آمریکایی و پیشگامان سرمایه داری، که البته بوش و بلر و مذهبیون مرتجع منطقه هم، وظیفه بزک کردن آن چه در هیبت زوال یافته ناسیونالیسم و دموکراسی خواهی و چه در شکل دینی آن را به عهده دارند . همه بر روی این صحنه عظیم مشغول ایفای نقش هستند . همه آنها علیرغم ده ها هزار داستان وحشتناکی که علیه یکدیگر به وسیله رادیو _ تلوزیون ، کتاب و مجلات و روزنامه ساخته می شود، عملا بر سر یک موضوع اتفاق نظر دارند. آن وحدت نظر این است : به هیچ وجه حتی به قیمت سیه روزی و در کام مرگ فرو رفتن میلیون ها نفر از مردم در هر گوشه جهان و تخریب محیط زندگی آنها، هرگز حاضر نخواهند بود لجام گسیختگی نظام اقتصادی _ اجتماعی حاکم بر دنیای ما انسانها ، یعنی « هرج و مرج و رقابت آزاد و دنباله روی از سود و مالکیت خصوصی ، و هر آنچه که ارزش های انسانی را به ضد خود تبدیل می کند » را حتی لحظه ای مهار کرده ، و در پرتو محدود کردن آزادیهای بی حد و حصر نظام جهانی سرمایه داری، نفسی به آزادیخواهی و برابری طلبی بدهند .

ادامه مطلب ...

نه دموکراسی آمریکایی و نه بنیادگرایی دینی

واقعیت آن است که وضعیت اجتماعی _اقتصادی به علاوه تبلیغ سراسر پوچ بهشت موعود در ایران، آن هم از نوع آمریکایی و یا اسلامی آن ، در طول چند سال گذشته طوری بوده که بنگاه های دروغ پرداز و ذی نفع ، با استفاده از انواع سرکوبها از قانون گرفته تا قلم و چاقو و القائات غیر واقعی داخلی و خارجی ، به اجبار، توده مردم را در صف بی اطلاعی از جنبشی فرا ملی قرار داده اند که هیچ شناختی جز آنچه که نمایندگان اسلام سیاسی در ایران و یا مترسک های لیبرالیسم نو به عنوان(تفکر سیاسی نظام سرمایه داری) القاء می کنند، به دست نیاورده اند . مخصوصا در دو دهه گذشته هر تلاشی برای تابیدن پرتو حقیقت بر محققین و فعالین اجتماعی با قوانین علم ستیز و زندان و شکنجه و گلوله پاسخ داده شده است .

ادامه مطلب ...